دکتر ابوالحسن احمدیانی استاد دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی است. با او در مورد مصرف غیرمنطقی دارو در ایران و مشکلات و چالشهای صنعت داروسازی ایران، به گفتوگو پرداختیم. به عقیده دکتر احمدیانی، مصرف دارو در ایران، غیرمنطقی نیست و این مسئله که ایرانیها در مصرف دارو، غیرمنطقی عمل میکنند را ن سطحي نگري میداند. دکتر احمدیانی میگوید:« اگر دولت در نظام قیمتگذاری سقفی تعیین کند و به کف آن کاری نداشته باشد، رقابتهای غیر علمی صورت نخواهد گرفت. در دستگاههای دولتی مادامی که به افراد کارشناس و خبره پول خوبی ندهیم و با عوامفريبي نجومي، امكان جذب يا نگهداري خبرگان را از دست بدهيم نمیتوانیم انتظار داشته باشیم بهترین ایدهها و عملكرد ها را داشته باشیم.»
در ادامه گفتوگو با او را میخوانید:
*به عقیده شما، اخلاق در حرفه داروسازی و پزشکی و به صورت کلی، درمان، چگونه تعریف میشود؟
اخلاق پدیدهای است که یک بخش آن فردی و بخش دیگر آن اجتماعی است. اگر فرهنگ یک جامعه به سمت اخلاقمداری برود صنایع هم از جمله صنعت داروسازی و خدمات پزشکی تحت تأثیر آن قرار میگیرند ولی وقتی معدل اخلاق در کشور قوی و خوب نیست ما نمیتوانیم یک گوشه از یک مجموعه ارگانیک را اصلاح کنیم يا انتظار زيادي از ان داشته باشيم
البته بنا بر ماهیت رشتهی داروسازی مانند پزشکی و به دلیل وجدان بیداری که در قريب باتفاق افراد هست خیلی بیشتر به اخلاق حرفهای خود پایبند هستند. یک پزشک فرد به فرد بیماران را ویزیت میکند و برای هرکدام جداگانه نسخه و روش درمانی در نظر میگیرد ولی داروساز برای ساختن یک دارو تمام افراد جامعه را در نظر میگیرد و اگر بر کیفیت آن حساس نباشد برای تمام مردم جامعه خطرناک است. درست است كه داروسازان متعهد به قسم دارو سازي هستند و نمیدانم اين قسم چقدر تأثیر دارد، ولی وجدان هر آدم از قسم جلوتر است، وقتی کسی وجدان خود را زیر پا بگذارد پس قسم هم، چندان تأثیری در اصلاح اخلاق آن فرد ندارد. تربیتهای اجتماعی گاهی انسان را به سمتی سوق میدهد که به دلیل منفعت خود و یا شغل خود رفتاری را در پیش میگیرند که اصلاً به صلاح نیست. سعی کنیم در خدمتگزاری و کیفیت کوتاهی نکنیم و کم نگذاریم.
*در حال حاضر اخلاق در حوزه داروسازی را چگونه ارزیابی میکنید؟
اگر بخواهیم منصفانه به این حرفه نگاه کنیم یک بخش از آن دارای اخلاق حرفهای است و بخشی هم منافع شخصی خود را در نظر گرفته و به نظر من شاید تفکیک این دو از هم آسان نیست ولی بدون شک در این صنعت اخلاق همیشه بوده و هست.
در طی سالهایی که نارساییهایی در این حرفه هم برای واردکننده و هم برای تولید کننده وجود داشته به طور حتم داروسازان با بخش اخلاقی و تعهد انسانی برای کمک به بیماران و انسانهای جامعه، تمام تلاش خود را کردهاند. اخلاق یعنی داشتن انصاف، رعایت حق دیگران و تعامل. انحرافاتی که در یک فرد و یا سازمان ایجاد میشود با گفت و گو و نصیحت حل نمیشود، البته روش خوبی است ولی برای نگه داشتن یک جامعه نیاز به ضوابط است. در خانواده میتوان بدون آیین نامه و با گفت و گو، تعامل و مهر و محبت رفتار را اصلاح کرد ولی در جامعه این روش دور از ذهن و منطق است. در جامعه باید نظم وجود داشته باشد و دارای عوامل بازدارنده قوی و محکم قانوني جهت اصلاح و جلوگيري از انحراف باشد.
به عقیده شما در حال حاضرریشه مشکلات اقتصادی صنعت دارو چیست؟
با مطالعات میدانی اندکی که من انجام دادم در کشورهای پیشرفتهی صنعتی، هیچ دارویی را تعداد زیادی از تولیدکنندگان تولید نمیکنند در حالی که محدودیتی هم در سیاستگذاری خود براي توليد ندارند. اگر بخواهیم ب تدوين و اعمال ايين نامه بگوییم که مثلاً فلان دارو را فقط ۵ واحد حق تولید آن را دارند رانت، مافیا و فساد شروع میشود و ما باید به سمتی برویم که به طور اتوماتیک نفر ششمی دیگر به وجود نیاید. اگر به آمار نگاه کنیم خیلی از شرکتها سهم بازار ناچیزی در فروش یک دارو دارند ولی همچنان به تولید آن دارو ادامه میدهند که البته بخش عمدهای از انهاشرکتهای دولتی هستند. این بازار مانند یک کشتی است که همه ما سوار بر آن هستیم و وقتی من به یک جای آن آسیب بزنم همه آسیب خواهند دید.
اگر ما نظام ژنریک را از اول با هویت معرفي میکردیم و میگفتیم ما نظام برند ژنریک میخواهیم دوغ و دوشاب از هم جدا میشدند. اگر این اتفاق بیافتد وقتی یک برند معروف شود و از لحاظ کیفیت از باقی بهتر باشد، بقیه تولیدکنندگان میفهمند فقط در صورتی در این بازار حرفی برای گفتن خواهند داشت که از نظر کیفیت، تبلیغ و بازاریابی بالاتر از بقیه باشد که البته تجربه بینالمللی ثابت کرده كه شركت ششم و هفتم خود بخود وارد این بازار نمیشود. در اوایل دولت نهم با هوچیگری و عوام فریبی مجلس و دولت با برند ژنریک مخالفت شد و کسانی که این تصمیم را گرفتند اصلاً با مسائل دارو و علوم بازار آن آشنایی نداشتند . این تصمیم به معاونت دارو تحمیل شد که متاسفانه آنها نیز این تحمیل را پذیرفتند. در حاليكه در دولت هشتم بكار بستن نام برند ژنريك اجباری شد و کسانی که معنی برند ژنریک را متوجه نمیشدند و نمیدانستند که برند ژنريك برند اصلي و يا ساخته ما نيست بلكه یک ترم بینالمللی است که در بازارهای جهان رایج است و و WHO , FDA آن را تعریف کرده است، با دخالتی ناشی از جهل شروع به مخالفت در مجلس و بدنه دولت کردند.
در ۱۰ سال اخیر وزارت بهداشت به دلیل اینکه شرایط تولید بسیار خوب بود و انحصار برداشته شده بود، حجم دارو ارائه شده به بازار زیاد شده بود و نگرانی و ترس از کمبود وجود نداشت؛ پس باید ضوابط سختتر میشد تا کیفیت تضمین شود و به نظر من در این قضیه کوتاهی شد.
به دلیل حجم بالای تولید میتوانستیم صادرات انجام دهیم که متاسفانه در این قسمت هم دچار ضعف و کمبود هستیم. در سال ۷۷ من عرض کردم کاری که ما انجام میدهیم داروفروشی است نه صادرات. به طور مثال کشور هند حجم بازار خود را فقط هدف نکرده و به میزان میلیاردی در بازار آمریکا فعالیت میکنند و کشور بنگلادش که ایران اجازه ورود دارو ازآنها را نمیدهد، کارخانهای داروسازی دارد که صرفاً به آمریکا و اروپا صادرات میکند و ما با بيش از ۵۰ سال سابقه در صنعت داروسازی نمیتوانیم دارو صادر کنیم.
اگر دولت در نظام قیمتگذاری سقفی تعیین کند و به کف آن کاری نداشته باشد، رقابتهای غیر علمی صورت نخواهد گرفت. در دستگاههای دولتی مادامی که به افراد کارشناس و خبره پول خوبی ندهیم و با عوامفريبي نجومي، امكان جذب يا نگهداري خبرگان را از دست بدهيم نمیتوانیم انتظار داشته باشیم بهترین ایدهها و عملكرد ها را داشته باشیم.
نیروهای کیفی سعی میکنند از این دستگاهها خارج شده و فقط کسانی میمانند که تعهدات والا و ایدههای خاص خود را دارند که این اخلاق فردی به حساب میآید و ما با اخلاق فردی نمیتوانیم سازمان تشکیل دهیم. سازمان باید دارای نظم و دیسیپلین باشد. اگر سازمانی بسیار قوی و سطح بالا داشته باشیم میتوانیم صنعت را به سمت بالا ببریم. اگر سازمان غذا و دارو ضابطهای جدی و سخت جهت ارتقا کیفیت میگذارد کسی نباید حق دخالت در آن را داشته باشد.