دکتر عباس کبریایی زاده رییس سندیکای صاحبان صنایع داروهای انسانی ایران در گفت و گوی اختصاصی با روزنامه سپید با تاکید بر مشکلات فعلی صنعت داروسازی، خواهان تصمیم گیری سریع مسئولین در روند حل مشکلات شد. گفت و گوی وی را در ادامه می خوانید:
اگر برای یک فرد در خارج از صنعت بخواهید وضعیت صنعت داروسازی را ترسیم کنید، چه میگویید؟ چقدر وضعیت قیمتگذاری کنونی بحرانی است؟ یا نزدیک به بحرانی است؟ بارها شنیدهایم که صنعت داروسازی کمرش شکسته است و این مسئله برای سالهای اخیر نیست. تقریبا حدود ۱۵ سالی است که صنعت داروسازی گلایه دارد.
هیچوقت یک سیاست به تنهایی موجب نابودی یک صنعت نمیشود بلکه مجموعهای از سیاستهاست که یک صنعت مقابل با رشد یا بنبست قرار میدهد. لذا برای اینکه جواب چنین سوالی را باید در مجموعه اینها به صورت تاریخی دید. زمانی که قیمت ارز ۳ برابر افزایش یافت، افزایش قیمتی که در دارو اتفاق افتاد، حدود ۲۷ درصد بود. در حالی که سهم ارز در قیمت تمام شده دارو، حدود ۵۰ الی ۶۰ درصد است. در نتیجه باید بر اساس قواعد جاری این افزایش حدود ۱۵۰ تا ۲۰۰ درصد صورت بگیرد. به عبارت دیگر انتظار میرفت در سالهای ۹۰ و ۹۱ که قیمت ارز در کشور ۳ برابر شد، قیمت دارو، منصفانه و متناسب با افزایش قیمت ارز افزایش پیدا کند.
از سوی دیگر تورمی در کشور وجود دارد و بانک مرکزی هم آن را میپذیرد و همچنین شرکتها موظف هستند تا این تورم را در قیمتهای تمام شده خود مانند حقوق کارکنان خود لحاظ کنند. کما اینکه اخیرا سازمان امور مالیاتی درصد افزایش درآمد مشمول مالیات را مطرح کرده که بر این اساس باید مالیات را پرداخت کنند. وقتی دولت این سیاستها را میگذارد، اگر همین قوانین را در قیمت محصول اعمال نکند، باعث میشود که آن صنعت به سمت ضرردهی و زیان برود. ممکن است که ۵ الی ۱۰ سال هم دستوپا بزند اما یادمان باشد که اگر من شما را روزی یک سنجاق بزنم، شما روزی یک سنجاق میخورید و در پایان سال ۳۶۵سنجاق خوردید. دولت هر روز از طرق مختلف یک سنجاق به صنعت دارو میزند. من نمیدانم این را باید به چه کسی گفت که صنعت داروسازی کشور از سوی دولت مکلف میشود که مالیات ارزش افزود بابت خرید مواد اولیه خود پرداخت کند اما در قیمت تمامشدهاش دیده نمیشود. صنعت داروسازی کشور مکلف است برای اینکه سیاست ثبت اطلاعات دولت اجرا شود، برچسب کد رهگیری بزند اما در قیمت دارو لحاظ نمیشود. اگر همه هزینههای صنعت داروسازی را جمع ببندید، میبینید چه بلایی سر صنعت داروسازی میآید. بعد از آدم میپرسند هنوز زندهاید؟ بله هنوز زندهام، یک لگد هم بزنید میمیرم. چندان کار سختی نیست، فرمایش شما درست است که ۱۵ سال است صنعت داروسازی میگوید و هنوز زنده است. یک پا روی گردنش بگذارید خوب خفه میشود و آماده خفه شدن است. زوری هم ندارد که شما را بگیرد و کنار بگذارد. الان صنعت داروسازی با مشکلاتی روبرو است که یکی از آنها مالیات بر ارزش افزوده است. واقعا ظالمانه است. تحمیل هزینههای ثبت اطلاعات کد رهگیری که نیاز دولت است نه نیاز صنعت، بار این را دولت بر روی صنعت گذاشته است.
هزینههای کد رهگیری تنها بر دوش شرکتهای داروسازی است؟
بله و حتی دولت بار این کار را اخیرا بر دوش داروخانهها گذاشته است. یعنی داروخانه باید هزینه کند که دولت میخواهد اطلاعاتش به روز باشد.
در نشست خبری اخیر خود اعلام کردید که ۲ هزار میلیارد تومان از مطالبات شرکتهای داروسازی دست دولت است و این میزان به معنای یک چهرام سرمایه در گردش صنعت است؟
آخرین چیزی که همکاران پخش به من دادند، بدهی دولت چیزی حدود ۱۸۰۰ تا ۲۰۰۰ میلیارد تومان است. حتی همین روند هم اشتباه است. صنعت داروسازی کشور محصول خود را به صنعت پخش، شرکت پخش به بیمارستان دولتی و بیمارستان دولتی به بیمار میدهد. در حالی که برای پرداخت چرخه معیوب وجود دارد که در دولت است ولی چوب آن را چه کسی میخورد؟ صنعت داروسازی. دوره بازگشت پول در صنعت داروسازی و زمان پرداخت حداکثر باید ۱۲۰ روز باشد.
در حال حاضر زمان پرداخت و دوره بازگشت پول چقدر است؟
میانگین بالای ۳۶۰ روز است.
ولی رئیس سازمان غذا و دارو میگوید ۲۷۰ روز است؟
آقای دکتر دیناروند نباید این را بگوید. تابلوی بورس باید بگوید. بهترین شرکتهای ما بیش از ۳۰۰ روز مطالبات خود را دریافت نکردهاند. فرض کنید آقای دکتر دیناروند درست گفت. اصلا چرا باید ۲۷۰ روز وجود داشته باشد؟ چرا من تولیدکننده باید جنس و محصول خود را بدهم و ۲۷۰ روز بعد پول آن را دریافت کنم. در حالی که خرید خود را به صورت نقدی انجام بدهم. نظام بانکی الحمد الله بعد از برجام اوضاع بهتر شده است، قبل از آن صنعت ما باید ۱۰۰ درصد ارز را میخرید و به صراف میداد. صراف هم در مجموع ۱۵ درصد هزینه به صنعت تحمیل میکرد و پول را به چینی، هندی و اروپایی میداد و بعد از ۶ ماه شرکت داروسازی کالا را تحویل میگرفت. ۶ ماه هم طول میکشد تا خودش آن را به محصول تبدیل کند، در نتیجه یک سال تولید زمان میبرد. یک سال بعد هم قرار است پولش را بگیرد، با این اوصاف این صنعت نمیتواند سود ده باشد. این سنجاقی که عرض کردم، تبدیل به جوالدوز شده. از سنجاق گذشته و هر روز یک سیخ وارد شکم این صنعت میشود. یک روز سیخ مالیات بر ارزش افزوده را وارد میکنند، یک روز TTAC را وارد میکنند. یک روز مالیات را وارد میکنند و یک روز دیگر هم بیمهها را. الان بیمه تامین اجتماعی رسیدگی به اسناد شرکتها را در دستورکار خودش گذاشته است. شما ببینید چه مطالباتی را بیمه برای صنعت اعلام میکند.
در حال حاضر مارژین سود برای صنعت داروسازی باید چقدر باشد؟
اگر امروز صنعت داروسازی ما با این بستری که برایش فراهم شده، زیر ۵۰ درصد سود کند، دارد ضرر میکند. زیرا باید بتواند هزینههای آن را پرداخت کند. و از همه بدتر هزینههایی مالی است که با نظام بانکی به صنعت تحمیل میکند. متوسط هزینه مالی در صنعت بالای ۱۰ درصد است. یعنی ۱۰ درصد از قیمت تمام شده به هزینه مالی اختصاص دارد. در حالی که سود وزارت بهداشت برای این صنعت ۱۵ درصد است. آن بیچارهای که ۱۰ الی ۱۵ سال قبل به او گفتهایم آقای بخش خصوصی بیا و وارد صنعت دارو بشو، امروز پشیمان است. امروز میگوید همین که بتوانم این را بفروشم و در بروم. خوب این بلایی است که نه تنها سر صنعت داروسازی آوردهایم بلکه خیلی از صنایع کشور هم همین شرایط را دارند. بنابراین من اعتقادم این است که ملتها خوشبختی و بدبختیشان در تفکرات عاقلانه و غیرعاقلانه دولتهاست. در ترکیه ببینید. شرکتهای داروسازی ما هم عمر با شرکتهای داروسازی ترکیهای هستند. یک شرکت داروسازی در ترکیه که همزمان با شرکتهای داروسازی در ایران شروع به کار کردند، سالانه ۵۰۰ میلیون دلار دارو میفروشد. در حالی که شرکت همزاد او در ایران ۱۰۰ میلیون دلار هم نمیفروشد. معلوم است که او یک کارخانهاش تبدیل به ۲ کارخانه میشود. معلوم است که میتواند ۱۰۰ میلیون دلار هم به آلمان صادرات داشته باشد. ببینید در دنیای تجارت پول، پول میآورد. بیپولی پول نمیآورد. ناکارآمدی ثروت نمیآورد. ببخشید متاسفانه اینکه ما فقط دل بسوزانیم فایدهای ندارد. ما بسیاری از وزرایمان خوب غصه میخورند. این حلال مشکلات نیست. حلال مشکلات این است که وزیر صنعت فکری به حال صنعت انجام دهد. دولت نیز لطف کند هزینهها و زحمتهایی که خودش تحمیل میکند، بردارد.
در حال حاضر اگر شما بخواهید یک خط تولید جدید یا یک ملکول یا هرچیزی که در صنعت جدید باشد، انجام دهید، با قیمت دولتی به سود میرسد؟ آیا اگر کسی بخواهد وارد این صنعت شود، به سود میرسد؟ شما میگویید باید بیش از ۵۰ درصد قیمت تمامشده مارژین سود بگذاریم که ضرر نکنیم.
توصیه میکنم که کسی که صنعت داروسازی را نمیشناسد به هیچ عنوان وارد آن نشود. کسی که این صنعت را میشناسد باید بداند که صنعت داروسازی در ایران یک صنعت بومی شده است. ما ۱۵ سال قبل در صنعت آنکولوژی وارد شدیم. این دانش در آن زمان خیلی نو و روز بود اما امروز اینگونه نیست. امروز ۵ دست دیگر هم در این صنعت وجود دارد. زمانی که میگوییم صنعت داروسازی در ایران یک صنعت بومیشده است، یعنی عمر دوران انحصار دارو در بازار عمر طولانی نیست، در حالی که در گذشته اینگونه بود. من خودم موسس رشته اقتصاد دارویی در دانشگاه هستم به دانشجویان همیشه میگویم که حواستان باشد فکر نکنید که چون فلانی ۱۵ سال قبل موفق بوده، امسال شما هم موفق میشوید. ۲۰ سال قبل در این صنعت دو الی سه نفر آدم بودند. اما اکنون در همین صنعت ۲۰۰ نفر هستند. بنابراین کسانی که میخواهند در این حوزه سرمایهگذاری کنند، باید بدانند که این حوزه پر از رقیب است. لذا رقابت جدی وجود دارد. شرکتها باید بتوانند با قیمت پایینتر داروهای خود را عرضه کنند و در بازار پر از رقابت حضور داشته باشند.
آیا اکنون توصیه میکنید که کسی وارد این صنعت شود؟
من با این مولفههایی که گفتم، نه. یعنی اگر ما هستیم به این دلیل است که کار دیگهای بلد نیستیم. کسی که وارد صنعت داروسازی شده، کار دیگری بلد نیست. این پولش را حداکثر ۶ آپارتمان میکند و اجاره میدهد. از این صنعت بیرون بیاید دیگر نمیتواند در صنعت دیگری برود زیرا بلد نیست که در صنعت دیگری کار کند. در نتیجه از یک صنعت مولد به در حوزه غیرمولد سرمایهگذاری میکند. خیلی هم دلشان نمیخواهد پولشان را در حوزههای غیرمولد ببرند. یعنی من بسیاری از صاحبان صنایع را میشناسم که در بخش خصوصی هستند، میگویند اصلا الان دیگر برای من سود مهم نیست، در کارخانه من ۱۰۰ خانواده دارند نان میخورند. یعنی انگیزهشان این است. بخش عمدهای از صاحبان صنایع به همین شکل مشغول به کار هستند و به همین دلیل سرپا ماندهاند وگرنه هیچ انگیزهای ندارند.