دکتر محمد عیدهزاده: صنعت داروسازی؛ نیازمند وفاق و سیاستگذاری
آنچه امروز واضح و مبرهن است هر روز شاهد تهدیدات مختلف در حوزه های مختلف داروسازی هستیم که قسمتهایی از آن ناشی از سیاستهای دولت و بخش مهمی از آن بدلیل عملکرد داروسازان است. سالیان متمادی است که عملکرد سیستم داروسازی کشور به جای تکیه بر برنامهریزی بلند مدت و اصلاح نقایص قانونی و مدیریتی، بیشتر به برخوردهای انفعالی روی آورده است. شاهد این مدعا نیز مشکلات عدیده و پیچیده داروسازی کشور در بخش های صنعت، داروخانه-توزیع، واردات و مدیریت کلان است.
علیرغم داشتن نیروهای بسیار قوی ، توانمند و با تجربه، تخریب و تهمت به پیشکسوتان داروسازی باعث تخریب چهره داروسازی کشور شده که ضرر و زیان آن متوجه کل جامعه داروسازی کشور است. مصداق این کار نیز به نحوی نمایان شده که مسئولين به دنبال افراد غير داروساز براي تصدي پستهاي مهم داروسازي میگردند.
بدون شک هر جامعهای جز با بزرگ کردن و حرمت نهادن به بزرگان خود به بزرگی نخواهد رسید. آنچه جامعه داروسازی بیش از پیش نیازمند آن است وفاق و همدلی، تدوین برنامهای جامع و راهبردی و استفاده از تمام ظرفیتها و داشتههاست، در غیر این صورت نه تنها اقتصاد ضعیف دارو در همه حوزهها در معرض تهدید بوده، بلکه اعتبار صنفی داروسازان در مقایسه با سایر حرف پزشکی آسیب جدی خواهد دید.
دکتر هاله حامدیفر: همه بر سر شاخ بن میبریم
فضای این روزهای صنعت دارو آنقدر خشن و آلوده است که باید خیلی بیخیال بود تا بتوان دید و گذشت. منافع فردی و کوتاه مدت ما را به آنجا برده است که مجامع صنفیمان انگشت نما شده، بزرگان سیاستگذاری و صنعت دارو تخریب شدهاند، اصالت صنعتمان به زیر سوال رفت و جوانانمان رو در روی پیش کسوتان قرار گرفتهاند.
فکر نمیکنم صدمهای بیش از این میتوانست به قامت درد کشیده داروسازی ایران بزنیم، که نزدیم. روزی که خواستیم از آبروی همکارمان پل پیروزی بسازیم، آن هنگام که نامشروع روی صندلی نشستیم و آرای اکثریت را نادیده گرفتیم، زمانی که انواع تهمت و افترا را به نخبگانمان نسبت دادیم و قصه ما حکایت سربازان شد، زمانیکه از منطق گریختیم و حقی برای تازه داروسازانمان قائل نشدیم؛ آن زمان که شکایت را از خانه بیرون بردیم و شورای رقابت را حکم کردیم،درست در همان زمانی که مجموعههای دانش بنیان و افتخارآمیزمان را به سنگ تنگ نظری زدیم و زمانی که ساکت ماندیم تا هر ناآگاهی برایمان سازی کوک کند، نغمه شومی بسراید و ما را به رقصی رقتانگیز در میانه میدان وا دارد، بیشک در همان زمان و در آن شلوغی و هیاهو صدای خرد شدن استخوانهای داروسازی پرافتخارمان را نشنیدیم
جامعه قسم خورده داروسازی این روزها با رنگ منفعت، آنقدر مرز بندی شده که در هر خانه جدولش بیش از یکی دو نفر جا نمیشود و آنقدر بغض و کین و حسد در دلهایمان کاشته شده که رغبت نمیکنیم در چشمهای هم نگاه کنیم.
این روزهای ما شبیه هیچ روز، هیچ صنفی نیست و صد افسوس برای صنفی که با عشق به اعتلای سلامت و پیام بهبودی بهترین سالهای جوانیش را تحصیل کرد، صنفی که « دارو » می سازد و امید میپراکند. اما این روزها آنقدر ناممان لوث شده که تاملی بسیار میطلبد که شاید به یاد بیاوریم «داروساز» یعنی چه.
ما که باید مرهم باشیم برای همه، هرروز در کار ساختن خدنگی دردآورتر و سوزناکتر هستیم تا بر پیکر داروسازیمان فرود آوریم. غافل از اینکه این زخم بر جان همه ماست و درد این تن رنجور از بداخلاقی و بغض را ما باید بکشیم.
پاسخگوی چهره ی پرزخم و نازیبای داروسازی در چشمان جامعه ما هستیم. مسئول تمامی تصمیمات نابجایی که برای داروی کشور گرفته میشود تک تک ما هستیم که عزت داروسازی را با چند ریالی بیشتر در جیبمان معامله کردیم.
با این شناسنامه پرخطا و نیرنگ و فسادی که از خودمان ساختهایم فردا در کدامین محکمه حقمان را مطالبه کنیم؟!