به گزارش سندیکا و به نقل از روزنامه جوان،روزي نيست كه خبري تأسفآور از «وزارت بهداشت» و وابستههاي آن رسانهاي نشود؛ از دفاع بيمنطقانه مسئولان بلندپايه اين وزارتخانه از حقوقهاي چند صد ميليوني برخي متخصصان گرفته و اهانت وزير بهداشت به مردم با گفتن اين عبارت كه «پيش از اين مردم در كف زمين زايمان ميكردند»، تا مواردي چون خطاهاي دامنهدار پزشكي كه منجر به نقص عضو و فوت بيماران ميشود، فوت در هالهاي از ابهام مرحوم كيارستمي، به اصطلاح نظارت سازمان نظام پزشكي كه هيچگاه خطاهاي پزشكي را كم نكرده است و…
اين نوشتار در پي آن نيست كه به نقد عملكرد وزارت بهداشت در حوزههاي مختلف بپردازد يا اينكه اين حجم از خطاهاي پزشكي را واكاوي نمايد. راقم اين سطور از سر اهميت كار بهداشت و درمان و موضعگيريهاي اخير مسئولان وزارتخانه مربوطه، چند نكته را در ادامه يادآور ميشود.
۱- با روي كار آمدن دولت يازدهم و ارائه برنامه نظام سلامت توسط وزير بهداشت، بسياري از متخصصان و دلسوزان امر همان ابتدا نسبت به تأمين هزينههاي اين طرح و به گل نشستن كشتي آن بعد از يكي دو سال تذكر دادند اما وزير بهداشت با اصرار به تمجيد و اجراي اين طرح پرداخت.
به دو سال از اجراي اين طرح نكشيد كه آقاي هاشمي براي تأمين هزينههاي «تحول سلامت» دست به دامان مجلس شد. ريختوپاشهاي فراوان صورت گرفته كار را به جايي رساند كه صحبت از توقف طرح به ميان آمد اما به هر صورتي بود، كجدار و مريز طرح تحول سلامت ادامه يافت و نتايج ناخوشايندي را هم رقم زد؛ جيب برخي پزشكان ميلياردي پر شد و جيب پرستاران خالي شد، فيزيوتراپها و برخي ديگر از زيرمجموعههاي وزارت بهداشت در وضعيت اسفباري قرار گرفتند و صحبت از مهاجرت دسته جمعي اين قشر به ميان آمد، برخي داروها در بازار ناياب شد و برخي شركتهاي دارويي خارجي هم با بستن قراردادهاي مكتوب و غيرمكتوب با عدهاي از پزشكان آنها را به تجويز داروهايي خاص رهنمون شدند، داروهايي كه معادل داخلي آنها وجود داشت و…
از انصاف به دور است كه منكر فوايد اجراي طرح تحول سلامت شد، اما آنچه واضح است و مديران خود وزارت بهداشت هم به آن اذعان دارند، طرح تحول سلامت آنگونه كه بايد ميشد، نشد، اگر نگوييم وضعيت بدتر از قبل شد.
۲- خطاهاي پزشكي، اگرچه امري خلاف قاعده و استثناست، اما در همهجاي دنيا اتفاق ميافتد و به صفر رسيدن آن منطقاً محال است. آنچه اين خطاها را در كشور ما متفاوت از ساير مناطق دنيا كرده، موضعگيري طلبكارانه پزشك مقصر و نهاد نظارتكننده بر خطاي پزشكي است.
خندهدار اين است كه پزشكان بر خطاي پزشكان نظارت ميكنند؛ كار نظام پزشكي در كشور ما اينگونه است. بديهي است كه نهادي وراي مجمع پزشكان بايستي بر كار اطبا نظارت كند، امري كه در اغلب كشورها مرسوم است. خروجي نظارت پزشك بر پزشك از قبل مشخص است؛ اگر نگوييم همه، لااقل بخش عمده رسيدگي به تخلفات در چنين نهادي حق را به حقدار نميدهد. مرور رويه سازمان نظام پزشكي هم مؤيد اين ادعاست. گفتوگوي مختصري با زخمخوردههاي طبابت پزشكان هم دليلي ديگر بر اين گفته است.
آنچه بر درد مريض و همراهان آن ميافزايد، در كنار دريافت چند صد ميليوني پزشك، موضعگيري طلبكارانه و نگاه از بالا به پايين وي هم هست. جالبتر آنكه چنين سخنان نخوتباري رسانهاي هم ميشوند و… از آن طرف هم جامعه پزشكي كوچكترين نقدي را برنتابيده و در قبال اعتراضات بجا به دريافتهاي چند صد ميليوني، آن را توجيه و ماستمالي ميكند و به محض پخش يك سريال طنز انتقادي از تلويزيون (مجموعه در حاشيه) با نگارش نامههاي سرگشاده و سربسته و با فشار بر سازمان صدا و سيما مانع ادامه پخش يك فيلم ميشوند.
اصلاح قانون در زمينه نظارت بر كار پزشكي، يكي از فوريترين و لازمترين اقدامات در اين زمينه است. به اين موضوع خود وزير بهداشت هم اشاره داشتهاند. برخورد قاطع توسط قوه قضائيه با پزشكاني كه خطاي آنها مبرز شده، يكي ديگر از راهكارهاي بهبود اين وضعيت بغرنج است. اقدامات سازمان تعزيرات در پلمب مراكز درماني متخلف در همين زمينه درخور تحسين است. نانوشته پيداست كه بازي با جان انسانها توسط پزشكان و مراكز درماني موضوعي نيست كه بتوان آن را سرسري پنداشت و تحت تأثير جو به راه انداخته شده توسط چند پزشك از آن دست شست و نظارت بر كار پزشكان را حاشيهاي قلمداد كرد و آن را صرفاً به دست مجمعي از پزشكان وانهاد. اميد آن ميرود كه با جديتر و مستدام شدن برخوردهاي حقوق و قضايي، لااقل از ادامه كار متخلفان حوزه سلامت جلوگيري به عمل آيد، اگر نميتوان جلوي بروز تخلفات پزشكي را گرفت.
۳- قاطبه پزشكان كشورمان پزشكان خدومي هستند كه در اقصينقاط ايران اسلامي مشغول خدمت خالصانهاند؛ ناديده گرفتن اين عده و خدماتشان جفا در حق كل ملت ايران است اما نبايد اين نكته را از نظر دور داشت كه پزشكان، تافتهاي جدا بافته از ساير اقشار ملتمان نيستند. فاصله ايجاد شده بين پزشكان و مردم، چه به لحاظ مادي و چه به لحاظ معنوي، نتيجهاي است كه از پس عملكرد مديران چندين ميلياردي اين حوزه و ذهنيت خاص برخي پزشكان رفاهزده برخاسته است.
استمرار چنين وضعيتي نه تنها به ضرر منافع ملي كشور، بلكه به زيان خود جامعه پزشكي هم هست. پالايش نظام سلامت و زدودن آن از ناپاكيهايي كه بر همگان عيان شده است، در درازمدت نه تنها وضعيت بهداشتي درماني كشورمان را مترقي ميكند، بلكه موجب بالندگي خود جامعه پزشكي هم خواهد شد. پرپيداست تا زماني كه پرستار و فيزيوتراپ و… از وضعيت موجود ناراضي و شاكياند، حلقههايي از چرخه نظام سلامت هميشه لنگ خواهد زد. در چنين وضعيتي، خرجكرد چند هزار ميلياردي ذيل لواي «طرح تحول نظام سلامت»، همچون آب ريختن در چاه ويلي است كه تنها جيب عدهاي آزمند خودشيفته را در مجموعه وزارت بهداشت پرتر ميكند و بر نارضايتيها ميافزايد و بس.